همه جا تاریکی مطلق،
هیچ نوری وجود نداره.
۷تا سلول انفرادی ۱۲متری داره بدون تخت و پتو
یه گوشه اتاق دستشویی و حمامه.
تمام مدت در سیاهچال با دستبند و پابندی
سرما باعث میشه دستبند و پابند که فلزیه مثل تیغ بشه.
از درد کتکها، باید رو سینه دراز بکشی نگهبانهای زیر زمین همه نقاب دارند و فقط موقع غذا میبینیشون و فقط اگر بمیری، میان سراغت.
ورود به زیر زمین لخت مادرزاد میشی و لباسی پر از خون و پاره بهت میدن.
لباسها بخاطر کتک زدن و
و خودزنی اینجوریه و میدنش به نفر بعدی.
در زیر زمین حق تماس و ملاقات و هواخوری وجود ندارد.
نوید و وحید و حبیب افکاری در این زیر زمین بودن .
وحید و حبیب حتی از شرکت در خاکسپاری نوید هم محروم بودن.
واقعیت زندان جا اینه نه رقص و آواز
حتی ممکنه دوستانتون رو هم بخاطر افشاگری اعدام کنن.

