جسد تیر خورده‌ی پسرم را در قالب یخ در خانه نگهداشتم تا اینکه برای پس‌گرفتنش مجبور نباشم به قاتلش التماس کنم و تا زمانیکه اجازه‌ی دفنش را با هزار مدل تهدید به من بدهند،کنارش بودم. گفتم آخرین عکس را هم از او بگیرند. پسرم را در گودالی سیاه و سرد تنها گذاشتم و رفتم
پسر عزیزم! انتقامت را میگیرم! لحظه‌ای از این جنگ روی بر نمی‌گردانم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *